مائده ی عزیزم چقدر خوشحالم که میتوانم نسبت به سابق معانی کلماتی را که ادا میکنی را بفهمیم. چقدر دلنشین است بیان تو و چه دلنشین است صدایت. هرآنچه را که میخواهی میگویی آمانا ،یعنی به من هم بدید عروسک مامان،نازگل بابا امیدوارم هر روز لغات جدیدی به گنجینه ی لغاتت اضافه شود. دوستت داریم شیرین زبونم. ...
نازگلم چند روزیست که فوت کردن را خیلی خوب یاد گرفتی هرآنچه از خوراکی ها به دستت میرسد ابتدا فوت میکنی و بعد به پاس کارت برای خودت دست میزنی! لحظات ما با تو مثل عسل کشدار شده. چقدر خوبه که هستی عسلم. ...
دختر عزیزم این روزها همراه باباجون زیاذ به پارک میروی و هر زمان که برمیگردی شاخه گلی برایمان میاوری. خستگی روزانه ی ما با مهربانی نگاهت ،شیرینی کلامت، و طراوت جانت از تنمان فروکش میکند. دوستت داریم عزیزم.... دامنت پرگل و لحظاتت سرشار از عطر گلهای بهاری باد. اینم گلهایی که شما زحمتشو برامون کشیدی اما دخترم ازین پس به حرف باباجون گوش کن و گلها را ناز کن! ...