دختر قشنگ مامان!
وابستگي ات را مثل نخي به پايم بسته اي و مرا مثل بادبادكهاي سرگردان دنبال خود مي كشاني به طوري كه
از بعضي تصميم هاي سرنوشت ساز زندگيم دست كشيده ام و با تو بودن را انتخاب كرده ام.
چشمهايم را مي بندم
زمان را متوقف مي كنم
مسافتها را از بين مي برم و تو را در آغوش مي گيرم
دلم براي در آغوش گرفتنت تنگ شده است
در آغوشت كه مي گيرم
آن قدر آرام مي شوم
كه حتي فراموش ميكنم بايد نفس بكشم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی