نازنین دخترم مائده

دختر نازم امروز خجسته میلاد گل واژه مهر و محبت،شکوفه خوشبوی رسالت و امامت حضرت فاطمه زهراست و به یمن این روز اولین هدیه مان که یک پلاک مزین به ایه و ان یکاد است را تقدیمت میکنیم مبارکت باشه دختر قشنگم!       ...

کم کم دل هوایی مان بال و پر گرفت محتاج لحظه های تو راه سفر گرفت دل را رئوف من، نگهت تا حرم کشید پائین پات دست دعا روی سر گرفت نجوای عشق، همهمه ی زائران اشک پیراهن ضریح تو را چشم تر گرفت 23 اردیبهشت اولین سفری بودکه قسمت شد و رفتیم مشهد تو این سفر فاطمه و علی هم همسفرت بودند اکرچه تو قطار اذیت شدی اما همسفر خیلی خوبی بود     سهم سوغات شما یه سرویس قلم زنه که ایشالله مبارکت باشه!       ...

دختر عزیزم امروز(3 خرداد) 4 ماهت تمام شد و این مصادف شد با اولین باری که به چپ و راست غلط زدی ، تو برای بزرگ شدن عجله داری و من دست به دامان ساعت خیالی شده ام تا آهسته آهسته این روند پیش رود.           ...

یه مرغ نازی داشتم ، خوب نگهش نداشتم شغال اومد و بردش ، رو پا نشست و خورد شغال باغ بالا ، پات بشکنه ایشالّا ،ایشالّا مرغ منو گرفتی ، ای کاش یه روز به چنگم بیفتی نه بوم ، نه در ، نه ایوون ، نه لانه و شبستون نه آتیش ، نه خاکستر ، اگه گفتین چی چی پر ؟ کلاغ پر ،گنجشک پر ، شغال پیر باغ پر کبوتر دلم پر ، گلدون پرگلم پر،چراغ ایوونم پر ، مرغ شبستونم     ...

مائده عزیزم تولد دایی سعید اولین تولدی بود که بردیمت انقدر شما و ،علی، و فاطمه اذیت کردید که دایی کلی خسته شد!       ...

نازنینم شب نوزدهم ماه رمضان اولین شب قدری بود که در کنارمون بودی،چون اذیت میشدی ترجیح دادیم مراسم عزاداری نریم. اما در منزلمان قرآن را روی سرت گداشتم به نشانه این که تحت حمایت او و قدرت الهی باشی و از خدا بهترینها را برایت خواستم.     ...

  ...

مهربانم امروز 6 ماه و 2هفته است که از تولدت میگذره و تو بدون اینکه سینه خیز بری شروع به چهار دستو پا رفتن کردی. به دلم رحم کن نازنینم اجازه بده بزرگ شدنت را نرم نرم نطاره کنم!       ...

عزیز دلم 20 شهریور غذای کمکی را برایت شروع کردیم، اولین غدای شما حریره بادام بود که چقدر با لذت میخوردی. نوش جانت گلم.     ...

پاییزت پراز خش خش آرزوهای قشنگ!       عسلم هوا تقریبا  پاییزی شده ، چه بوی قشنگی گرفته آسمون ، همیشه اول مهرماه حال و هوایی خاص داره ، خاطرات ماه مهر خاطره‌اي قديمي از زندگي گذشته ماست، خاطراتی پر از بوی باران، بوی پاک کن، بوی دفترهای نو،زنگ تفریح، گچ های  رنگی و تخته پاک کن و البته سادگی‌های کودکی ... منو بابا هر سال با آغاز ماه مهر و بازگشایی مدارس، به یاد خاطرات مشترکی از زمان مدرسه خودمان می افتیم. برخی از این خاطرات مشترک هستند؛ مثل خاطره ما از  کیف و کتاب‌هایمان، معلم‌هایمان، یا مداد و پاک کن و لوازم تحریرمان.  بگذار تورا هم در این خاطرات غبارگرفته مان س...